توهم

 


خواب دیدم با پسر عمم خوابیده !

 تا شب افسرده بودم.
 زنگ زدم رد کرد.
 حالم بدتر شد .
.
.
.
خودش زنگ زد.
گفت کار بد کرده!
گفتم تعریف کن.
با خودم گفتم الان خوابمو برام تعریف می کنه !
قطع کرد
دوباره زنگ زد.
نگفت.
.
.
.
       و مست بود.



عجب...



ساعت از چهار بعد از ظهر گذشته بود از خواب بیدار شدم! هوس سیگار زده بود به سرم.

احساس پوچی کردم. آدم بی مسئولیت.


رفتم دوش بگیرم دیدم ریشم یکم مونده اندازه ریش مختار بشه! نزدمش.  بعد دیدم هوا بدجور سرده ولی تو خواب هم سیگار می دیدم با پدرم! زدم بیرون و یه دونه کشیدم . اومدم خونه پام یخزده بود. 


حس عجیبی بهم دست داد مثل اینکه اضافی باشم تو خونه یا چه می دونم یه همچین چیزی. یکم بهم ریخته ام. بلاتکلیف.


هیچ اتفاقی نیفتاد. مثل دیروز بود. تپش قلب و دلشوره هم نداشتم . بی تفاوت.

چند شب پیش طبق معمول چند ماه گذشته بد جور دلشوره داشتم . نمی تونستم راحت نفس بکشم. فهمیدم قراره بازم اتفاق بدی بیوفته. تا اینکه فرداش رفتم بیبینم نمره زدند که دیدم بـــــــــــــله! یه دونه ۷.۰۰ چسبونده تو کارنامه گوسفند! مشروط میشم . به درک.


درضمن تو این وبلاگها  چه چیزا که آدم نمی بینه ! جل الخالق!


امشب نمی خوابم. ۴۸ ساعت.



تب

۱. چند وقت است دیر خواب شده ام و مثل خفاش تمام شب بیدارم و تا روز می شود خوابم می گیرد.


۲. بعضی از خواننده ها رو به زور بردن تا آواز بخونن چون این بیچاره ها نه حس خوندن دارن نه صدا!


۳. در هنگام انتخاب واحد باید به هوش بود و پول شهریه رو داشت چون انسان را در شرف مشروط شدن قرار می دهد .


۴. بهتر است هر چه می توان تقلب برد امتحان چون کسی به شرافت تو و این که درس را خوندی ولی یادت رفته یا اصلا نخوندی نمره نمی ده.


۵. اینکه بیکار باشی و همش بخواهی کار داشته باشی ولی نشود درد بزرگی است.


۶. شکل بیشتر آدمها شبیه آدم هست ولی در اصل از سگ هم کمترند. شایدهم گوسفنداند.


۷.تب وبلاگ نویسی و اینکه کلاْ چیزی بنویسم در من ایجاد شده است .